نصب پیشرانه در عقب خودرو ایدهای بود که برای کاهش وزن و هزینهی تولید بهکار گرفته شد. از دهههای گذشته تابهامروز، خودروهای موتورعقب تولید شدهاند که در این مطلب، دوران طلاییِ این مدلها را بررسی میکنیم.
بیت ران -این روزها در خودروسازی، طرح نصب پیشرانه در پشت محور عقب چندان استفاده نمیشود و شاید پورشه را باید شرکت اصلی تولیدکنندهی خودروهای موتورعقب مدرن بنامیم. باوجوداین در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، بسیاری از خودروسازان از این طرح استفاده میکردند و درحقیقت یک نسل کامل، رانندگی را با خودروهای موتورعقب فراگرفتهاند.
دلیل اصلی قراردادن پیشرانه در عقب خودرو که پس از جنگ جهانی دوم پرطرفدار شد، هزینهی ارزانتر تولید درکنار افزایش فضای کابین بدون تغییردادن شکل کلی بدنه و کاهش وزن بود. بهطورکلی، هزینهی تولید خودرو موتورعقب درمقایسهبا نمونهی موتورجلو بسیار ارزانتر بود؛ بااینحال، سالها طول کشید تا تعادل مناسب این نمونه از خودروها در توزیع وزن محورهای جلو و عقب مهندسی شود. معمولا خودروهای موتورعقب از سیستم انتقال قدرت محورعقب هم استفاده میکردند؛ اما برخی نمونههای تمامچرخ محرک، بهویژه خودروهای برقی، نیز تولید شدهاند. نصب پیشرانه در پشت محور عقب دو مزیت مهم دیگر هم دارد:
- بهدلیل قرارگرفتن پیشرانه در عقب، به قراردادن تونل سیستم انتقال قدرت نیازی نیست؛ بنابراین کف خودرو و کابین مسطح طراحی میشود.
- درصورت محورعقببودن خودرو، نصب پیشرانه روی چرخهای عقب که مسئولیت حرکتدادن خودرو را دارند، افزایش چسبندگی و فشار روبهپایین اکسل عقب را بههمراه دارد. البته، این موضوع میتواند بیشفرمانی بیشتری هم ایجاد کند که درنتیجه، احتمال انحراف خودرو در پیچها با فشردن پدال گاز بیشتر خواهد بود.
جالب این است که بسیاری از شرکتها بههمان سرعتی که به تولید خودروهای موتورعقب روی آورده بودند، از این طرح عقبنشینی کردند. در این مقاله، به دوران اوج خودروهای موتورعقب برمیگردیم تا بهترین نمونهها را معرفی و تاریخچهای کوتاه از این طرح را بررسی کنیم. درپایان مطلب، مدلهای جدید و آیندهی این نوع خودروها را بررسی میکنیم.
تاترا؛ مدلهای V570 و ۷۷ و ۹۷
محصول سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۴ و ۱۹۳۶
شرکت تاترا (Tatra) که در جمهوری چک واقع شده، از اولین خودروسازانی بود که ایدهی نصب پیشرانه در عقب را عملی کرد. مدل V570 دراصل، نمونهی آزمایشی تاترا برای تولید خودرو موتورعقب بود. مهندسان این شرکت معتقد بودند با قراردادن پیشرانه در عقب خودرو و حذف تونل سیستم انتقال قدرت، فضای داخلیِ جادارتر و بیصداتری ایجاد خواهد شد. برای طراحی آیرودینامیک نمونهی تولید و نهایی، تاترا دو نسخهی پروتوتایپ V570 را آزمایش کرد؛ اما بازهم نمونهی نهایی به تولید انبوه نرسید. مدل تولیدی با کد تاترا ۵۷ به پیشرانهی ۲ سیلندر هواخنک ۸۵۴ سیسی با قدرت ۱۸ اسببخار در ۳,۵۰۰ دوربردقیقه مجهز شد و پیشرانه و جعبهدنده و پلوسها در بستهای کوچک قرار گرفته بودند. خودروهای بعدی تاترا با طرح موتورعقب، تکامل V570 بودند؛ بهطوریکه مدل تاترا ۷۷ که در سال ۱۹۳۴ رونمایی شد، مهندسی بهتر نصب پیشرانه در عقب را بهنمایش گذاشت.
تاترا ۷۷ از پیشرانهی ۸ سیلندر Vشکل هواخنک با قدرت ۶۰ اسببخار استفاده میکرد که در مدلهای بعد، قدرت پیشرانه به ۷۵ اسببخار افزایش یافت. با اینکه حدود ۲۵۰ دستگاه از ۷۷ تولید شد، این مدل بنیان اصلی تاترا بود که تا سال ۱۹۹۹ خودروسازی را کنار بگذارد. تاترا V570 و نمونههای بعدی شامل ۷۷ و ۹۷ همان خودروهایی هستند که آدولف هیتلر و فردیناند پورشه تحتتأثیرشان قرار گرفتند و سرانجام فولکس واگن تایپ یک یا همان بیتل تولید شد. مدیران ارشد تاترا، بهویژه هانس لیدوینکا، طراح ارشد شرکت، بهدنبال پیگیری قانونی بودند که با اشغال چکواسلواکی این موضوع کاملا متوقف شد. در سال ۱۹۶۵، پروندهی قانونی شکایت تاترا دوباره بهجریان افتاد و سرانجام، فولکس واگن بدون برگزاری دادگاه و با توافق با تاترا یک میلیون مارک آلمان جریمه به این شرکت پرداخت کرد.
کوئنتین ویلسون در کتاب The Ultimate Classic Car Book چاپ سال ۱۹۹۵ نقلقولی جالب از هیتلر آورده است. در این کتاب آمده است که هیتلر پس از تجربهی رانندگی با خودروهای تاترا، هنگام صرف شام به پورشه گفت:
این خودرو برای جادههای ما مناسب است.
فولکس واگن؛ بیتل یا Type 1
محصول سال ۱۹۳۸
درخواست دولت نازی آلمان از فردیناند پورشه برای تولید خودرویی ارزانقیمت و اقتصادی برای تمام مردم بود که فولکس واگن بیتل را بهوجود آورد. پورشه با مأموریت مهمی روبهرو بود؛ اما سالها ایدهی تولید خودرویی ارزانقیمت برای مردم را در ذهن داشت. بسیاری از طرحهای پورشه براساس ایدهی نصب پیشرانه در عقب شکل گرفته بودند. خودرو سفارشی آلمان با هدف توانایی حمل دو سرنشین بزرگسال و سه کودک و نهایت سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت و مصرف سوخت حداکثر ۷ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر مطرح شده بود. علاوهبراین، قطعات مختلف باید بهسادگی و با هزینهی ارزان تعمیر یا تعویض میشدند و هیتلر تأکید کرده بود پیشرانه باید هواخنک باشد. پس از آزمایشهای فراوان پورشه که در دوران جنگ هم ادامه یافت، پیشتولید اولین نمونههای فولکس واگن بیتل در سال ۱۹۳۸ آغاز شدند. پس از جنگ جهانی دوم، تولید و فروش بیتل کاهش یافت؛ ولی با آغاز دههی ۱۹۵۰، خودرو مردم آلمان بیشتر از همیشه فروخت. سال ۱۹۵۵، فروش محصول تاریخی فولکس واگن به یک میلیون دستگاه و سال ۱۹۵۷، هم به دو میلیون دستگاه رسید. بیتل از پوستهی ابتدایی خودرویی ارزانقیمت و اقتصادی بیرون آمد و به مدلی افسانهای تبدیل شد. علاوهبراین، یادگار پورشه و هیتلر اساس مدلهای جدید فولکس واگن را تشکیل داد و شرکتهای دیگر محصولات متنوعی با الهام از بیتل تولید کردند. با تولید بیش از ۲۱ میلیون دستگاه در طول ۶۵ سال، فولکس واگن بیتل هنوزهم محبوبترین خودرو موتورعقب تاریخ است.
رنو؛ مدلهای ۴CV و دوفین و رنو ۸
محصول سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۵۵ و ۱۹۶۲
طرحهای اولیه برای تولید اولین خودرو رنو با فروش بیش از یک میلیون دستگاه در طول جنگ جهانی دوم، بهصورت مخفیانه آغاز شد. آنطورکه در تاریخ آمده، حتی لوئی رنو، بنیانگذار این شرکت فرانسوی، از تولید مدل ۴CV بیخبر بوده است. مهندسان رنو دلیل این امر را مخالفت مدیرعامل با ایدهی تولید مدلی اقتصادی با شعار خودرو مردمی عنوان کردهاند؛ اما در آن دوران، رنو فقط مجاز بود مدلهای نظامی و کامیون تولید کند. برخی از کارشناسان معتقد هستند که دلیل اصلی برای انتخاب طرح موتورعقب برای رنو ۴CV، الهام از فولکس واگن بیتل بوده است. البته، مدیران ارشد رنو بارها این موضوع را تکذیب کردهاند. مقامهای این شرکت دلیل تولید ۴CV با طرح موتورعقب را وزن سبکتر و هزینههای ارزانتر میدانند. سال ۱۹۴۷، تولید رنو ۴CV آغاز شد و ۴CV از همان سال اول تولید، به کشورهای مختلف جهان راه پیدا کرد. محصول جدید فرانسویها به آمریکا رسید و در ژاپن تحتلیسانس و با نشان شرکت Hino تولید و در استرالیا بهصورت کیت KD مونتاژ شد. بیش از یک میلیون دستگاه رنو ۴CV تا سال ۱۹۶۱ تولید و رنو ۴ با طرح موتورجلو و محورجلو جایگزین آن شد.
جنجال تولید رنو ۴CV
سال ۱۹۴۵، فردیناند پورشه به فرانسه دعوت شد تا در طرحهای اولیهی تولید محصولات فولکس واگن در فرانسه شرکت کند. طولی نکشید دولتمردان و مدیران رنو از پورشه برای توسعهی ۴CV کمک بگیرند. پس از مرگ مشکوک لوئی رنو، پیِر لافوشو، یکی از قهرمانان فرانسهی آزاد، مدیرعامل جدید رنو شده بود و با ربطدادن پروژهی ۴CV به پورشه و آلمان، بهشدت مخالف بود. لافوشو تأکید کرد پورشه نباید در طراحی ۴CV دخالت کند و ایدهی الگوبرداری رنو از فولکس واگن بیتل نادرست است؛ اما جلسههای نظارت پورشه بر ۴CV برگزار شد. لافوشو بهواسطهی روابطش پس از برگزاری جلسههای نظارت پورشه، مقدمات بازداشت این مهندس آلمانی را بهاتهام کار اجباری مردم فرانسه در خطِتولید فولکس واگن فراهم کرد. پورشه که با پسرش و انتون پیئش به فرانسه سفر کرده بود، هر سه دستگیر شدند. مهندس آلمانی توانست پسرش را پس از ۶ ماه به خانه بفرستد و بههمراه پیئش، ۲۲ ماه در فرانسه زندانی شد. رنو ۴CV بدون چراغ سبز پورشه و رضایت دولتمردان فرانسه تولید نمیشد.
مدل ۴CV پرفروشترین خودرو فرانسه در سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۵ بود؛ بنابراین، مقامهای رنو فرصت تولید جایگزینی مناسب را داشتند تا خریداران ۴CV خودرویی جدید و مجهزتر تقاضا کنند. محصول پیشنهادی رنو مدل دوفین (Dauphine) بود که سال ۱۹۵۶ عرضه شد. دوفین با همان طرح موتورعقب ۴CV همراه بود؛ اما حالا رادیاتور و تجهیزات بیشتری داشت. دوفین ابتدا با کد ۵CV و سپس، کوروت مطرح شد. برای جلوگیری از هرگونه دعوای قضایی با آمریکاییها که بهتازگی شورولت کوروت را رونمایی کرده بودند، نام دوفین با الهام از لقب سلطنتی پادشاهی فرانسه در قرنهای گذشته انتخاب شد. رنو دوفین پرفروشترین خودرو فرانسه در سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۱ بود. یکی از عوامل مهمی که باعث محبوبیت دوفین شد، فروش نسخههای مختلف این خودرو فرانسوی کوچک، مثل مدلهای لوکس و پرفُرمنس و کروک بود. تولید رنو دوفین در فرانسه با فروش بیش از دو میلیون دستگاه در سال ۱۹۶۷ متوقف شد؛ البته تا سال ۱۹۷۰، خطِتولید این مدل در آرژانتین فعال بود.
پس از تولید دو خودرو با طرح موتورعقب، رنو ۴ در سال ۱۹۶۱ عرضه شد. بسیاری از افراد با رونمایی رنو ۴، پایان دوران خودروهای فرانسوی موتورعقب را اعلام کردند؛ اما مدیران ارشد این شرکت فرانسوی بهدنبال جایگزینی مناسب برای دوفین بودند. سال ۱۹۶۲، رنو ۸ رونمایی شد که با وجود طراحی متفاوت و بهروزتر، بیشتر قطعاتش با دوفین مشترک بود. رنو ۸ و سپس، رنو ۱۰ آخرین خودروهای موتورعقب و دیفرانسیلعقب کلاسیک این شرکت فرانسوی بودند که پیش از رونمایی رنو ۱۶ با طرح موتورجلومحورجلو تولید شدند. دلیل اصلی رنو برای تولید این دو مدل، راضی نگهداشتن مشتریانی بود که از دههی ۱۹۴۰، با خودروهای موتورعقب این برند رانندگی کرده بودند و با طراحی مشابه موتورجلو، رنو مقدمات مرگ رسمی خودروهای موتورعقب را آماده میکرد. یکی از نسخههای برتر رنو ۸، گوردینی (Gordini) بود که با پیشرانهی ۱,۱۰۸ سیسی ۹۰ اسببخاری سال ۱۹۶۴ تولید شد. در سال ۱۹۶۷، همین نسخه با پیشرانهی ۱,۲۵۵ سیسی و ۱۰۰ اسببخار قدرت عرضه شد. تا سال ۱۹۷۳، یعنی ۶ سال پس از توقف تولید دوفین، تولید رنو ۸ در فرانسه ادامه داشت؛ ولی این مدل در اسپانیا تا سال ۱۹۷۶ زنده ماند.
پورشه؛ مدلهای ۳۵۶ و ۹۱۱
محصول سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۳
اولین خودرو اسپرت پورشه براساس طراحی اولیهی نمونهی مسابقهای Type 64 شکل گرفت. مدلهای آزمایشیپورشه۳۵۶ که اواسط سال ۱۹۴۸ تولید شدند، تفاوت بزرگی با نمونهی نهایی داشتند: نصب پیشرانه در وسط بدنه. اگر اولین پورشه با طراحی موتوروسط به بازار میرسید، مسیر حرکت این شرکت خوشنام آلمانی کاملا عوض میشد؛ اما بهدلیل هزینهی ارزانتر و جاگیری بهتر قطعات، سرانجام پیشرانه در عقب ۳۵۶ قرار گرفت. ۳۵۶ حاصل تلاشهای فِری پورشه، فرزند فردیناند پورشه بود. محصول پورشه درست مانند فولکس واگن بیتل، از پیشرانهی هواخنک و سیستم انتقال قدرت محورعقب استفاده میکرد؛ اما شاسی آن کاملا جدید بود. از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۳، چهار مدل مختلف از پورشه ۳۵۶ تولید شد تا بنیانگذار خودروهای موتورعقب پورشه در تاریخ باشد. جایگزین ۳۵۶ مدلی نبود جز مدل ۹۱۱ که تابهامروز هم به طرح موتورعقب وفادار مانده است.
اولین ۹۱۱ تاریخ مدل کلاسیک محصول سال ۱۹۶۳ با کد ۹۰۱ است. ۹۱۱ خودرو کاملا جدید پورشه بود که با طراحی زیبا و پیشرانهی ۶ سیلندر تخت، نظر تمام علاقهمندان دنیای خودرو را جلب کرد. دلیل اصلی نامگذاری کد ۹۱۱ و استفادهنکردن از ۹۰۱ این بود که تمام کدهای سهرقمی با رقم دوم صفر، دراختیار شرکت فرانسوی پژو بود. سال ۱۹۶۴، اولین پورشه ۹۱۱ تاریخ فروخته شد تا داستان طولانیِ بهترین خودرو اسپرت موتورعقب جهان آغاز شود. در ۵۶ سال گذشته، پورشه ۹۱۱ تغییرات ریزودرشت زیادی دیده و در نسخههای متنوعی تولید شده است. مدلهای جدید این خودروِ ماندگار حالا بزرگترین، سنگینترین، مجهزترین و بدون شک قدرتمندترین نمونههای تاریخ ۹۱۱ هستند. ۹۱۱ امروز پیشرانهی هواخنک را با نوع رادیاتوری تعویض کرده و حتی امکان دارد در اوایل دههی ۲۰۲۰، سیستم هیبرید و فناوری برقی را هم بپذیرد. بااینحال، مهمترین ویژگی ۹۱۱، یعنی نصب پیشرانه در پشت محور عقب و شاید طرح کلی بدنه، هنوزهم با گذشت ۵ دهه بدون تغییر مانده است. درواقع، موتورعقببودن بزرگترین خصیصهای است که پورشه ۹۱۱ را خودرو اسپرت منحصربهفرد و خواستنی میکند. پورشه هیچوقت اولین خودرو و ریشههای شرکت را فراموش نکرده و درکنار زنده نگهداشتن طرح موتورعقب در ۹۱۱، چند نمونهی موتوروسط مثل ۹۱۴ و ۷۱۸ باکستر را هم عرضه کرده است.
فیات؛ مدلهای ۶۰۰، ۶۰۰ مولتیپلا، ۵۰۰، ۸۵۰ و ۱۲۴
محصول سالهای ۱۹۵۵، ۱۹۵۶، ۱۹۵۷، ۱۹۶۴ و ۱۹۷۲
فیات ۶۰۰ برادر ایتالیایی فولکس واگن بیتل و رنو ۴CV بود که تولید خودروهای موتورعقب در تورین را تا چند دهه مرسوم کرد. مدیران ارشد فیات بهدنبال تولید خودرویی کوچک و اقتصادی بودند تا پس از جنگ جهانی دوم، روح تازهای به ایتالیا ببخشد. قیمت مقرونبهصرفه، هزینههای تعمیر و نگهداری ارزان و کاربردیبودن، هدف اصلی تولید فیات ۶۰۰ بود. البته نظر اصلی مقامهای این شرکت ایتالیایی روی خودرو دیفرانسیلجلو بود؛ اما یکی از مهندسان فیات با تشریح هزینههای ارزان تولید، مدل موتورعقب و محورعقب را هدف نهایی شناسایی کرد. از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۴، پنج مدل آزمایشی از فیات ۶۰۰ تولید شد که تمام آنها متفاوت بودند. مدل نهایی و تولیدی که سال ۱۹۵۵ رونمایی شد، از پیشرانهی ۴ سیلندر ۶۳۳ سیسی، رادیاتور، درهای کالسکهای و بخاری استفاده میکرد. نمونههای بعدی به پیشرانهی ۷۶۷ سیسی مجهز شدند که نهایت سرعتشان ۱۱۰ کیلومتربرساعت بود. فیات ۶۰۰ در طول عمر ۱۴ ساله، با نشانهای برندهای مختلف هم تولید شد. برای مثال، در بازار اسپانیا SEAT800 ظاهر شد که نمونهی چهاردر فیات ۶۰۰ بود؛ در آلمان و یوگسلاوی خودرو اقتصادی ایتالیایی با نامهای Neckar و Zastava فروخته شدند؛ مردم آرژانتین و اروگوئه و شیلی هم پشت فرمان نمونههای مختلف فیات ۶۰۰ نشستند. علاوهبر شهرت در کشورهای دیگر، شرکتهای کوچبیلدینگ ایتالیا هم انواع مدلهای سفارشی کوپه، کروک، اسپرت و لوکس از فیات ۶۰۰ را عرضه کردند.
پس از واکنش مثبت و استقبال گرم مردم از فیات ۶۰۰، مدل مولتیپلا (Multipla) که دراصل نمونهی اولیهی مینیونهای مدرن بود، در سال ۱۹۵۶ تولید شد. این مدل هنوزهم موتورعقب بود؛ اما بهدلیل جلوگیری از افزایش بیشازحد طول بدنه، صندلیهای عقب روی محورعقب نصب شدند. در حالت ایدهآل، فیات ۶۰۰ مولتیپلا ۶ سرنشین را حمل میکرد و فضای بار مناسبی داشت. مدل ۶۵۰T که بیشتر به ون شباهت دارد، جایگزین رسمی فیات ۶۰۰ مولتیپلا شد. خطِتولید فیات ۶۰۰ سال ۱۹۶۹ در ایتالیا تعطیل شد؛ اما این مدل تا سال ۱۹۸۵ در یوگسلاوی زنده ماند و تولید جهانی آن به بیش از ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دستگاه میرسد. فیات ۶۰۰ طرفداران فراوانی پیدا کرد؛ اما هنوزهم جایگزینی مناسب برای اسکوتر و موتورگازی نبود؛ بنابراین فیات در سال ۱۹۵۷، مدل ۵۰۰ را تولید کرد. ابعاد کوچک و طراحی ساده ویژگیهای برجستهای بودند که بسیاری از افراد را جذب فیات ۵۰۰کردند. با عرضهی نسخهی ۱۵ اسببخاری در اواخر سال ۱۹۵۷، تقاضا برای فیات ۵۰۰ بیشتر شد تا این مدل تا سال ۱۹۷۵، یعنی سه سال پس از عرضهی مدل جایگزینش (فیات ۱۲۶)، در خطِتولید باقی بماند. فیات ۵۰۰ هم مانند مدل ۶۰۰ در نسخههای مختلف بهوسیلهی برندهای خارجی و داخلی عرضه شد. مدلهای فیات با طرح موتورعقب ۸۵۰ محصول سال ۱۹۶۴ و ۱۲۶ محصول سال ۱۹۷۲ بودند. با نزدیکشدن به اواسط دههی ۱۹۷۰، خودروهای کوچک و موتورعقب مثل گذشته طرفدار نداشتند و حدود ۴.۷ میلیون دستگاه فیات ۱۲۶ و ۳.۸ میلیون فیات ۵۰۰ تولید شدند.
NSU؛ مدل پرینس
محصول سال ۱۹۵۸
شرکت آلمانی NSU سال ۱۸۷۳ راهاندازی شد. سال ۱۹۶۴، این برند فراموششده اولین خودروِ جهان با پیشرانهی روتری وَنکل (Wankel) را تولید کرد. در دههی ۱۹۵۰، این شرکت آلمانی در تولید اسکوتر و موتورگازی موفقتر بود؛ اما با ازدستدادن مشتری، به خودروسازی روی آورد. مدل پرینس (Prinz) ابتدا قرار بود مثل مسراشمیت KR200 سهچرخ باشد؛ اما با طرح چهارچرخ و موتورعقب و پیشرانهی ۲ سیلندر ۶۰۰ سیسی هواخنک با قدرت ۲۰ اسببخار در نمایشگاه خودرو فرانکفورت ۱۹۵۷ رونمایی شد. NSU پرینس با طرح موتورعقب در چهار مدل مختلف تا سال ۱۹۷۳ تولید شد. فولکس واگن برند NSU را در سال ۱۹۶۹ خرید تا پایههای شرکت آئودی شکل بگیرد.
سوبارو؛ مدل ۳۶۰
محصول سال ۱۹۵۸
خودروساز ژاپنی به سیستم تمامچرخ محرک کارآمد در خودروهایش شهرت دارد. اساس این شهرت و اصالت با اولین خودروِ سوبارو، یعنی مدل ۳۶۰ شروع شد. سوبارو ۳۶۰ نیز مانند بسیاری از خودروهای ژاپنی، در کلاس Kei قرار میگیرد و مخصوص قوانین ویژهی این کشور طراحی شده است. محدودیت در ابعاد و حجم پیشرانهی خودروهای Kei باعث شد ۳۶۰ با وزن کلی ۵۴۹ کیلوگرم از پیشرانهی ۲ سیلندر ۳۵۶ سیسی دوزمانه با قدرت ۲۵ اسببخار استفاده کند. بهدلیل تنظیم قوانین خودروهای کلاس Kei بود که سوبارو از طرح موتورعقب در مدل ۳۶۰ استفاده کرد. درواقع، طول و پهنا و ارتفاع خودرو نمیتوانست بیشتر از ۲,۹۹۷ و ۱,۲۹۵ و ۱,۹۸۱ میلیمتر باشد. با نصب پیشرانه در عقب، علاوهبر پیروی از قوانین، کابین ۳۶۰ فضای لازم برای حمل چهار سرنشین بزرگسال را هم پیدا کرد. تا سال ۱۹۷۱، تولید سوبارو ۳۶۰ بهعنوان یکی از خودروهای پرفروش و محبوب کلاسیک ژاپن ادامه داشت.
بیامو؛ مدل ۷۰۰
محصول سال ۱۹۵۹
مشابه مدل ارزانقیمت و کوچک ایزتا (Isetta)، مدل ۷۰۰ با طراحی جیووانی میکلوتی فقید، نقش مهمی در احیای بیاموو جلوگیری از فروپاشی خودروساز بزرگ باواریا ایفا کرد. این خودرو که در مدلهای کوپه و کروک و سدان تولید شد، بیامو را به بازاری کاملا جدید و ناشناخته وارد کرد. بیامو در موقعیت سختی بود و برای جلوگیری از هزینههای بیشتر، نمونهی تغییردادهشده از پیشرانهی موتورسیکلت R67 را برای مدل ۷۰۰ انتخاب کرد. این پیشرانهی ۲ سیلندر ۶۹۷ سیسی تخت هواخنک در پشت خودرو نصب شد تا مشابه خودروهای پرفروش اقتصادی دههی ۱۹۵۰ شرکتهای اروپایی باشد. بیامو ۷۰۰ تا سال ۱۹۶۵ تولید شد؛ یعنی درست زمانیکه خودروساز باواریا در آستانهی شهرت جهانی برای تولید محصولات خوشساخت با عملکرد بالا قرار داشت.
شورولت؛ مدل کوروِیر
محصول سال ۱۹۵۹
خودروساز آمریکایی شورولت مدل جدید کورویر (Corvair) را برای رقابت مستقیم با فولکس واگن بیتل عرضه کرد. البته، شباهت این دو مدل فقط در طرح موتورعقب و هواخنک بود. نسل اول کورویر که درمقایسهبا بیتل طراحی جذابتری داشت، در مدلهای کوپه، کروک، سدان، استیشن، ون و پیکاپ تولید شد. نمونههای استاندارد شورولت کورویر از پیشرانهی ۶ سیلندر تخت ۸۰ اسببخاری استفاده میکردند؛ اما در نسخههای اسپرت که اوایل دههی ۱۹۶۰ عرضه شدند، بهلطف اضافهشدن توربوشارژربه قوای فنی نهایت قدرت به ۱۸۰ اسببخار رسید. شهرت کورویر بهخاطر کتاب «در هیچ سرعتی ایمن نیست» اثر رالف نِیدر در سال ۱۹۶۵، بهدست آمده است. نیدر در این کتاب، ایمنی خودروهای آن دوران آمریکا را نقد و بررسی بود. او در بخش اول کتاب جنجالی خود، از سیستم تعلیق مستقل طرح محور نوسانی عقب (Swing Axle) شورولت کورویر مدلهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ انتقاد کرده بود؛ چراکه در نبود آنتیرولبار جلویی، هنگام پیچیدن، خودرو تمایل فراوان به بیش فرمانی و انحراف داشت. نیدر پس از بررسی و تماس با یکی از مهندسان شورولت، دلیل نبودن آنتیرولبار جلو را جلوگیری از هزینهی ساخت بیشتر عنوان کرد. پس از رسوایی جنجالی جنرال موتورز و افت فروش درخورتوجه کورویر، مدلهای ۱۹۶۴ بهبعد این خودرو با سیستم تعلیق جدید و آنتیرولبارهای جلو عرضه شدند. البته، اعتبار جنرال موتورز در نزد مردم آمریکا ضربه خورد؛ بهطوری که فروش ۲۲۰,۰۰۰ دستگاه شورولت کورویر در سال ۱۹۶۵ به کمتر از ۱۱۰,۰۰۰ دستگاه در سال ۱۹۶۶ رسید. باتوجهبه رسوایی بزرگ، شورولت کورویر آخرین خودرو موتورعقب این شرکت آمریکایی بود.
ZAZ؛ مدلهای سری زاپوروژتس
محصول سال ۱۹۶۰
برند ZAZ یا شرکت خودروسازی زاپروژیا (Zaporizhia Automobile Building Plant) سال ۱۹۲۳ شکل گرفت. ZAZ خودروساز بزرگ اوکراین و یادگار شوروی است. سری خودروهای موتورعقب زاپوروژتس (Zaporozhets) که گویا نمونهی روسی فیات ۶۰۰ هستند، در دو نسل مختلف از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۴ تولید شدند. البته، شباهت این مدل با محصول فیات فقط در طراحی نیست؛ بلکه بهدستور مقامهای روسی تیم مهندسی ZAZ پیش از تولید زاپوروژتس، فیات ۶۰۰ را بهطورکامل بررسی کرده بودند. اولین مدل سری زاپوروژتس با کد ZAZ-965 عرضه شد که باتوجهبه سیستم تعلیق میلهی پیچشی مشابه فولکس واگن بیتل و پیشرانهی V4 هواخنک، کپی فیات ۶۰۰ نبود. مدل بعدی ZAZ با کد ۹۶۶ عرضه شد که کاملا مشابه NSU پرینس بود. ۹۶۸ آخرین مدل سری زاپوروژتس بود که از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۴ تولید شد. تمام مدلها و نسخههای مختلف ZAZ زاپوروژتس، از پیشرانهی V4 هواخنک استفاده میکردند.
سیمکا؛ مدل ۱۰۰۰
محصول سال ۱۹۶۱
خودروساز فرانسوی سیمکا (Simca) مدل موتورعقبمحورعقب ۱۰۰۰ را با همکاری متخصصان فیات تولید کرد. سیمکا ۱۰۰۰ بهعنوان جایگزین قدرتمند فیات ۶۰۰ به پیشرانهی ۱,۰۰۰ سیسی مجهز شده بود. سیمکا ۱۰۰۰ خودرو خانوادگی خوشقیمتی بود؛ ولی شهرت اصلی آن، نسخهی Rallye است. سیمکا ۱۰۰۰ نسخهی رالی در انواع مسابقهای اروپا استارت خورد و با پیروزیهای فراوان، یکی از مدلهای محبوب کلاسیک رالی است. برند ایتالیایی آبارث (Abarth) با تولید مدلهای کوپه از سیمکا ۱۰۰۰ با نامهای ۱۰۰۰ Coupe و ۱۲۰۰S، نقش مهمی در شهرت این خودرو ایفا کرد. مدلهای بعدی سیمکا مثل ۱۱۰۰ موتورجلومحورجلو بودند.
الپین؛ مدل A110
محصول سال ۱۹۶۲
برند الپین که امروزه دراختیار رنو قرار دارد، خودروسازی را با مدل A106 آغاز کرد. الپین A106 موتورعقب بود و قطعات مشترک زیادی با رنو ۴CV داشت. مدل بعدی A108 هم موتورعقب بود. متخصصان الپین باتوجهبه وزن سبک و قدرت فراوان، مدل مشهور A110 را هم موتورعقب تولید کردند. A110 در طول ۱۵ سال تولید، تنها با پیشرانههای رنو عرضه شد. گفتنی است نمونههای اولیه از پیشرانهی ۴ سیلندر ۹۵۶ سیسی با قدرت ۵۵ اسببخار استفاده میکردند؛ اما نسخههای بعدی به نمونهی ۱,۶۰۵ سیسی انژکتور با قدرت ۱۴۰ اسببخار مجهز شدند. تیم مهندسی الپین با مدلهای A310 و A610 به طرح موتورعقب پایبند ماند؛ اما این شرکت نتوانست مثل پورشه بهطورکامل به گذشته وفادار باشد و مدل ۲۰۱۷ الپین A110 را با طرح موتورمیانی تولید کرد.
هیلمن؛ مدل ایمپ
محصول سال ۱۹۶۳
خودروساز بریتانیایی هیلمن (Hillman) پیش از تولید مدل اصلی پیکان، سال ۱۹۶۳ نمونهی موتورعقب ایمپ (Imp) را عرضه کرد. ایمپ که با هدف رقابت با مینی تولید شده بود، دو ویژگی داشت که برای خودروهای دههی ۱۹۶۰ منحصربهفرد محسوب میشد: ۱. شیشهی عقب بهطرف بالا بازمیشد تا نهایت فضای ممکن برای بارگیری وجود داشته باشد؛ ۲. صندلیهای عقب هم بهطورکامل تا میشدند و سطحی هموار ایجاد میشد. هیلمن ایمپ خودرویی کاربردی بود؛ ولی بهدلیل مشکلهای اساسی فنی و استهلاک زیاد، علاوهبر اینکه فروش چشمگیری تجربه نکرد، حتی عامل مهمی در ورشکستگی گروه خودروسازی روتس (Rootes، شرکت مادر هیلمن) بود. شایان ذکر است در اواخر دههی ۱۹۶۰، این شرکت دراختیار کرایسلر قرار گرفت.
اواخر دههی ۱۹۶۰؛ پایان دوران طلایی خودروهای موتورعقب
در اوایل دههی ۱۹۶۰، تولید مینی کلاسیک به خودروسازان اروپایی نشان داد که امکان مهندسی بهتر خودروِ دیفرانسیلجلو با وزن سبک و قیمت رقابتی وجود دارد. درواقع، مینی را باید حکم مرگ رسمی خودروهای موتورعقب کلاسیک بدانیم؛ زیرا شرکتهایی که خودروهای موتورعقب تولید کرده بودند، این طرح را کنار گذاشتند و چند برند اروپایی مثل سیتروئن و ساب که هرگز مدل موتورعقب تولید نکرده بودند، نظارهگر تقاضای بازار و جنگ دیگر خودروسازان بودند. رنو با مدل استافت (Estafette) تولید خودرو محورجلو را امتحان کرد و سپس با مدلهای ۳ و ۴، بهطور رسمی از میدان بیرمق خودروهای موتورعقب فاصله گرفت. فیات از سال ۱۹۴۷، درصدد ورود به کلاس خودروها دیفرنسیلجلو و موتورجلو بود که در سال ۱۹۶۴، سرانجام به هدفش رسید. شورولت هم تنها مدل کورویر را تولید کرد و باتوجهبه رسوایی بزرگ، هیچوقت دوباره طرح موتورعقب را درنظر نگرفت. حتی فولکس واگن که بهعقیده بسیاری از افراد شرکتی سنتی است و تغییر نمیکند، بهزودی به بازار خودروهای موتورجلو وارد شد. اولین آزمایش مهم فولکس واگن تولید مدل NUS K70 در سال ۱۹۷۰ بود. سپس، مدلهای پاسات و گلف در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ رونمایی شدند تا بزرگترین خودروساز آلمان که از پرچمداران تولید خودروهای موتورعقب بود، تغییر بزرگی بپذیرد. بنابراین، با آغاز دههی ۱۹۷۰، خودروهای موتورعقب محو شدند.
سال ۲۰۱۹؛ باشگاه کوچک خودروهای موتورعقب
فولکس واگن تولید خودروهای موتورعقب را بیشتر از دیگر شرکتها ادامه داد؛ بهگونهای که بیتل تا سال ۲۰۰۳ در مکزیک و تایپ ۲ هم تا سال ۲۰۱۳ در برزیل تولید شدند. فیات هم مدل ۱۲۶ را تا سال ۲۰۰۳ زنده نگه داشت. البته، دلیل اصلی توقف تولید فولکس واگن تایپ ۱ و ۲ کاهش تقاضا نبود؛ بلکه قوانین جدید آلایندگی و مصرف سوخت مانع طول عمر بیشتر این دو مدل قدیمی شد. اسمارت فورتو (Smart Fortwo) دیگر خودرو محورعقبی است که از سال ۱۹۹۸ تابهامروز تولید میشود. خودروساز هندی تاتا هم مدل نانو (Nano) را در سال ۲۰۰۸ عرضه کرد. رنو پس از گذشت یک دهه، با نسل سوم توئینگو (Twingo) در سال ۲۰۱۴ دوباره به طرح موتورعقب بازگشت. دلیل اصلی تولید نسل سوم رنو توئینگو با طرح موتورعقب، استفاده از پلتفرم اسمارت فورتو بود. درمجموع، باشگاه خودروهای موتورعقب درسال ۲۰۱۹، تنها سه عضو دارد: اسمارت فورتو و رنو توئینگو و پورشه ۹۱۱. اگر تمام خودروهای موتورعقب تاریخ را در نظر بگیریم، اعضای این باشگاه به حدود ۲۰۰ مدل مختلف میرسد.
آیندهی خودروهای موتورعقب چه خواهد شد؟
براساس اطلاعات موجود از اهداف آیندهی شرکتهای بزرگ خودروسازی، طرح موتورعقب با شروع دههی ۲۰۲۰، اینبار با فناوری برقی احیا میشود. فولکس واگن خواهان سهم بزرگی از بازار خودروهای برقی است؛ بههمیندلیل، پلتفرم MEB را توسعه داده که با طرح نصب موتور برقی در عقب همراه است. خودروهای تولیدی براساس پلتفرم MEB در حالت استاندارد موتورعقبمحورعقب هستند و درصورت نیاز، موتور برقی دیگری در محور جلو اضافه خواهد شد تا تمامِ چهارچرخ محرک باشند. هاچبک برقی سری I.D. فولکس واگن که امسال رونمایی خواهد شد، قطعا از پلتفرم MEB استفاده میکند. این مدل راه را برای محصولات موتورعقب برقی دیگر فولکس واگن و برندهای زیرمجموعهاش مثل آئودی و اشکودا و سئات همواره میکند. اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، احتمالا نسل جدید جوانان رانندگی با خودروهای موتورعقب برقی را آغاز خواهند کرد. البته، فولکس واگن، تنها شرکتی نیست که خودرو موتورعقب برقی تولید میکند؛ بلکه هونداهم با مدل نهایی E Prototype به این باشگاه جدید وارد خواهد شد.
منبع :زومیت