کمال تبریزی و خودروهای شخصی او را در این گفت و گو بیشتر بشناسید. این کارگردان سینما از مشکلات ساخت صحنه های تعقیب و گریز و تصادف در فیلم های ایرانی نیز می گوید.
بیت ران – از همه شیطانی های پسربچه تیرکمان به دست دهه ۴۰ و ۵۰، حالا دیگر شیطنت های خاص خودش مانده که روی پرده می نشیند یا گاه مثل مارمولک از دیوار بالا می رود.
واقعیت هایی که شوخی کردن با آنها جسارت خاصی می خواهد از نوع کمال تبریزی . مثل ” لیلی با من است ” و “مارمولک” که برای اولین بار اتفاق افتاد در سینمای ایران.
“همیشه پای یک زن در میان است” تبریزی، تیر و کمان کودکی او را هم همراه دارد؛ اما این فیلم و چند تصادفش با او چنان کرده که می گوید: به دلیل ضعف تکنیکی، صحنه هایی که به اتومبیل و تصادف باز می گردد، در سینمای ایران خوب از کار در نمی آید.
در سینمای ایران نمی توان با ماشین کار کرد
کمال تبریزی می گوید: در سینمای ایران نمی توان با ماشین کار کرد. در تمام دنیا از ماشین واقعی برای فیلمبرداری استفاده نمیکنند.
کمپانی ها همیشه ماشینهای نیمه برای فیلم ها دارند تا بتوان از فضای نیمه دیگر آن برای نورپردازی و قراردادن دوربین استفاده کرد.
به همین دلیل در اینجا وقتی با فیلمنامه ای روبهرو میشویم که صحنهای در خودرو دارد، عزا میگیریم؛ امکانات تکنیکی مثل پرده آبی نداریم و اکثراً مصنوعی درمیآید.
از طرفی وقتی قرار است دو ماشین تصادف کنند یا کورس بگذارند، کمبود امکانات تکنیکی، کارگردان خوب را مجبور میکند سراغ این مقوله نرود، چون وقت گیر است.
اجرای تمیز و قابل باوری نمیشود. مثلاً در ” همیشه پای یک زن در میان است ” ما یک صحنه تصادف داریم که اصلاً خوب نشد.
اگر میتوانستم، حتماً از این صحنه صرفنظر میکردم. ضعیفترین صحنه فیلم همان است.
در سینمای ایران در صحنه های تصادف، منهای بودجهاش که باید تعدادی خودرو را درب و داغان کنیم، حتی رانندگان خوبی هم نداریم.
– اجرای دشوار کار تنها به دلیل نداشتن افرادی است که بر رانندگی تسلط داشته باشند؟
سریالهای تلویزیونی خارجی را ببینید. با ماشین چه کارها که نمیکنند.
چون آدمهایی هستند که آن قدر تسلط در رانندگی دارند که با تخمین سانتیمتری، خودرو را در سرعت بالا چپ می کنند؛ اما ما این امکان را نداریم.
– مثلاً در فیلم سرقت در ۶۰ ثانیه، بازیگران اصلی فیلم، یکی – دو ماه آموزش رانندگی حرفهای دیده بودند …
چون آموزش دهندهاش وجود دارد. اما اینجا کسی وجود ندارد.
– گذشته از امکانات فنی، در ایران بین صنعتگران و سینماگران فاصله هست. فکر نمی کنید نبود استفاده از مصنوعاتی مانند خودرو در سینمای ایران بیشتر به همین مساله باز گردد؟
صنعتگران ایرانی درک ارتباط با سینماگران را ندارند.
– این نبود درک دو طرفه نیست؟
صنایع باید پیشنهاد دهنده باشند.
خیلی از فیلم سازان اعلام آمادگی می کنند برای این همکاری؛ اما جواب منفی می گیرند.
حتی روزنامه های سیاسی فهم تاثیرات هنری روی مسایل سیاسی را ندارند.
این در همه عرصه ها وجود دارد که هنرمندان، سیاست مدارن و صنعت گران درک درست و ارتباط درستی با هم ندارند.
– در ایران بیشتر مردم فکر می کنند سینماگران افراد ثروتمندی هستنند و باید خودروی مدل بالا داشته باشند. ماشین شما چیست؟ چه داشته اید و چه دارید؟
الان پژو ۲۰۶ دنده اتوماتیک دارم. ماشین دنده معمولی دوست ندارم.
وقتی کلاس ششم دبیرستان بودم، پدرم یک پیکان کار خرید. تا آن زمان ماشین نداشت.
میگفتند بهترین پیکان، پیکانکار است. پیکان خوشدست و نرمی هم بود.
من هم وقتی گواهینامه گرفتم، سوار آن شدم.
قبلش سوار ماشین نمیشدم و فقط موتورسواری میکردم.
در کل عمرم فقط یک بار تصادف کردم آن هم به خاطر نگرانی از بستری شدن پدرم بود.
آدم محتاطی نیستم. سرعت هم می روم؛ اما رانندگی ام خوب است.
همین اواخر در سفر به ارومیه، سه بار به خاطر سرعت جریمه شدم.
عادت به تعویض زود به زود ماشین هم ندارم و تا وقتی به خرج نیفتد، از آن کار می کشم.
اوایل دهه ۶۰ اولین ماشینم که یک ژیان سرمهای بود را خریدم. تازه ازدواج کرده بودم.
اسبابکشی ما از یک خانه اجارهای به خانه دیگر با همان ژیان بود.
زمان فروشش خیلی ناراحت بودم.
– درآمدتان زیاد نبود که ژیان خریدید؟
نه درآمدمان خوب بود. آن موقع در مرکز آموزش فیلمسازی فیلمهای کوتاه تلویزیونی میساختم.
در آن زمان، توقع آدمها بالا نبود با الان، خیلی فضایش فرق میکرد.
مثلاً من و خانمم، ۱۰ هزار تومان حقوق میگرفتیم.
این رقم برایمان خیلی زیاد بود و هر چقدر خرج میکردیم تمام نمیشد.
آن ماشین را ۱۱- ۱۲ هزار تومان و به راحتی خریدیم.
– آن موقع سینماگران سعی می کردند جوری بگردند که بگویند مردمی هستند. جو چپ زدگی و نوعی روشنفکرنمایی….
نه، ما ساده زندگی میکردیم.
ماهی هزار تومان اجاره می دادیم و کل لوازم خانهای که خریدیم هم شد ۱۰ هزار تومان.
این که آدمی بتواند با یک دهم حقوقش، اجاره خانه بدهد، خیلی خوب بود.
آن زمان برکت خاصی در زندگی وجود داشت که الان نیست.
– الان اگر فیلمتان یک میلیارد بفروشد، برکت آن ۱۰ هزار تومان را هم ندارد؟
صد درصد آن برکت را ندارد.
پول چنان بیخاصیت شده که هر چه حجمش زیاد شود؛ نمیتوانید به ارزش افزودهای که قبلا دست پیدا میکردید، برسید.
– شاید آن موقع کمتوقعتر بودید که به یک ژیان بسنده میکردید؟
بله، آن موقع دوست داشتیم در جاهایی زندگی کنیم که الان بچههای ما قبول نمی کنند. فضای ساده زیستی وجود داشت …
– خانهتان چند متر بود؟
۶۰- ۷۰ متر.
– با یک خانه ۶۰- ۷۰ متری و با یک ژیان شروع کردید؟
بعدها توانستم یک خانه بخرم یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان و ژیان را چون اذیت میکرد با پراید عوض کردم.
– با پراید هم رابطه عاطفی برقرار کردید؟
بله، خیلی بیشتر از ماشینهای قبلی. چون صفر بود.
زمان فروشش، خیلی ناراحت بودم.
– آن را عوض کردید چون احساس میکردید بگویند “ چرا آقای تبریزی پشت پراید مینشیند؟ “ بالاخره معروف شده بودید دیگه.
نه اصلاً. در طول عمرم چهار ماشین داشتهام. اولیاش ژیان بود، بعد پراید، بعد پژو۴۰۵ و بعد پژو ۲۰۶ گرفتم.
– نوع ماشین هایتان نشان می دهد، ماشینهای جمعوجور را دوست دارید.
بله، از ماشینهای حجیم بدم میآید.
– از ماشینهای آمریکایی هم بدتان میآید؟
ماشین باید جمعوجور و کممصرف باشد و کمتر آلودگی ایجاد کند.
راحتی هم مهم است.
پسرم اما از ماشین جمعوجور متنفر است و ماشین شاسی بلند دوست دارد.
– بعضیها به یکسری از ماشینها حس نوستالژیک دارند. شما به چه اتومبیلی چنین حسی دارید؟
فولکسقورباغهای. در بچگی چند بار سوار شدم. نرمی خاصی دارد.
به خصوص مدلهای قدیمیتر فولکس را دوست دارم.
یک ماکت فولکس هم در خانه دارم.
فولکس اصل و نسب دار است. فقط مصرفی نیست.
شرکت والت دیزنی فیلمی دارد در مورد فولکس واگنی که جان دارد.
اسمش هربی بود. این فیلم بچگی من بود که خیلی دوستش داشتم.
– با توجه به نام فیلمتان، آیا در تصادفها هم پای یک زن در میان است؟
در فیلم من، یک خانم است که باعث تصادف میشود؛ ولی نمیتوان گفت در همه تصادفها پای زنها در میان است.
– شما هم معتقدید که خانمها خوب رانندگی نمیکنند؟
بله، واقعاً خانمها خوب رانندگی نمیکنند.
ولی خانمهایی هم هستند که خوب رانندگی میکنند.
ضمن اینکه حسی در آقایان هست که اگر ببینند خانمی خیلی خوب رانندگی میکند و می تواند خودرو را خوب کنترل کند، سعی میکنند مانع این کار شوند.
ولی هر وقت میبینیم خانمی با تسلط رانندگی می کند، خوشحال می شوم.
– در جوانیتان، هنگامی که شیطان بودید با خانمها کورس میگذاشتید؟
در جوانی از این کارهایی که جوانها میکنند، انجام ندادم. اصلاً سرگرمی ما این نبود.
– الان به نظر میرسد جوان ها بیشتر دنبال ماشین هستند.
در دوره ما، سرعتی که الان در همه چیز از ریتم فیلمها تا مسافرت وجود دارد، نبود.
الان سرعت زندگی بالا رفته.
اتومبیل هم به عنوان وسیلهای که بتواند نیاز به سرعت را برآورده کند، چنین جایگاهی پیدا کرده.
به علاوه بسیاری از کمپانیها هم سعی میکنند این نیازها را به صورت کاذب ایجاد کنند.
در دوران ما، شعر و شاعری و ترانه ها با ریتم خیلی ملایم، بیشتر تاثیر داشت؛ اما ریتم ترانهها الان خیلی تند شده است.
– نام چند اتومبیل را می گویم شما آن را تشریح کنید.
لامبورگینی: سرعت. در کوتاهترین زمان ممکن به بیشترین شتاب میرسد.
ژیان: کم مصرف و جمعوجور و با حداقل انرژی، نیاز انسان به خودرو را تامین میکند.
پیکان کار: نیاز و معشیت آدمها را تامین میکند.
پراید: غیراصیل. خودروی باری به هر جهت.
مرسدسبنز: اصالت. برعکس پراید.
پژو۲۰۶: کوچک و زیبا.
– میگویند پژو ۲۰۶ ماشین خانمها است؟ قبول دارید؟
ممکن است.
– باز هم پای یک زن درمیان است.
بله، شکل و شمایل زنانه و طراحی زیبایی دارد.
سمند: حس خوبی به آن ندارم. اسمش خودرو ملی است؛ ولی هیچ چیزش مال ما نیست و هویت ایرانی ندارد.
خودرو ملی باید طراحی و بنیانش ایرانی باشد.
اگر این ویژگی در آن رعایت میشد، خیلیها نسبت به آن احساس نزدیکی میکردند.
مثل فیلم ایرانی و معماری ایرانی که خاص جامعه ما است.
ولی واقعاً سمند چیست؟ شکل و شمایلش شبیه کدام بخش فرهنگ ما است؟
– شاید اصطلاحاتی مانند خودرو و سینمای ملی از اساس درست نباشد. این ها، نوعی وسایل مدرن هستنند که ربطی به ملیت و فرهنگ ما ندارند. شاید گفتن سینما و خودرو ملی مانند پیتزا ملی برای خیلی خنده دار باشد.
نه این گونه نیست. سینمای ما واقعا ملی است.
– یعنی صنعت فیلمسازی، ملیتر از خودروسازی است؟
بله، ملیترین چیزی که بعد از انقلاب ۵۷ داریم، سینما است.
سینما در خیلی جاهای دنیا توانسته هویت اصیل ایرانی را نشان دهد.
الان کمی این قضیه ضعیف شده؛ ولی دورهای بود که هر جشنوارهای برگزار میشد و یک فیلم از ایران در آن نبود، احساس میکردند یک کمبودی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
گفت و گو با مکانیکی با تجربه ۶۰ ساله از خیابان مازندران تا خاکریزهای جبهه
یک ماشین باز واقعی ؛ توجه جوانان به محصولات GM ویرانگر است
گفتگو با خسرو معتضد درباره ورود نخستین اتوموبیل ها به ایران
مستند آن مرد با ماک آمد ؛ نسخه کامل منتشر شد
منبع: هفته نامه دنیای خودرو